سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه سن داره

کودکانه

خانه بی صاحب

اینجا خانه ای است که متعلق به کودک من است خانه کودکی که کودک ندارد، می شود خانه بدون صاحب تا رسیدن خود صاحبخانه در این خانه را قفل می کنیم... هر وقت صاحبخانه رسید می آییم برای غبار روبی تا آن روز حضور نگهبان این خانه هم بی مناسبت است. می روم ولی برای دیدن همسایه هایم  گاه گاهی سر می زنم تا همیشه دوستتان دارم ...
27 خرداد 1393

Ay lo lo le voo lee

نیلو جان این برای شماست. خیلی وقت پیش قولش را داده بودم. متن لالایی به زبان روسی ، ممکنه اشتباه نوشته باشم. بیشتر ترجمه اش رو مد نظرم هست. لینک این لالایی بسیار زیبا رو پایین همین پست آوردم. روی لینک کلیک کنید. خیلی زیباست. Ay lo lo le voo lee Nalley c,elly vuu lee taysi inna vuu lee stali dumma tiara c,emdi c,atgo gaa to vaa c,rivu vac,ga cimeto gaa crinet vot guu maloc,ka goli hac,ga vuu cire adi tiba spittivaa koli sac,ka helestivla ali dila sac,kavla لالا لالایی جان من آرمیده کودک همچون قند شیرینم کودکم از همه شیرینیها دلربا ...
25 خرداد 1393

باز هم غم نامه

حال این روز های من با عیدی هم خوب نمی شود....  عیدی هم در کار نیست ولی اگر بود هم حال من خوب نمی شود. خیلی دلم پر می کشد برای اینکه اینجا پروانه های دلم رو پرواز بدم و با سیل این خط و خطوط های سیاه که احساساتم رو معنی می کنندد ، بنویسم من مادر شدم. من مادر شدم. باور کنید از نوشتنش سیر نخواهم شد اگر واقعیت می داشت... ولی الان نوشتنش میشود زخم و پروانه هایم هی می میرند....  روز ها می آیند و می روند و همین روزها شده اند زندان افکار سیاه من.... وای که چه زندانی شده این زندان.. پر از فکر های مسموم که هر روز چند ساعتی توی حیاط خلوت قلبم کوبان و پر صدا می دوند و قدم  میزنند و یک تکه این حیاط را خراب می کنند. خیلی دلم می خواه...
24 خرداد 1393

سلام جان مادر

سلام جان مادر... چند روزه هر روز میام و برات می نویسم. البته بیشتر برای خودم هست که می نویسم تا سبک بشم و نبودنت بهونه شب و روزم نشه... عزیزم من نتونستم به وعده ام وفا کنم.. البته کم کاری نکردم ها!!! دکترم اجازه نداد. من از 18 اردیبهشت رزیم غذایی رو شروع کردم و گفته بودم که 10 کیلو این ماه کم می کنم. ولی دکترم این اجازه رو بهم نداد. مامانی شما کمی بنیه  اش ضعیفه و برای همین دکتر های بد اجازه نمی دن که من زودی به شما برسم. ولی قول دادم که دختر خوبی باشم و برای همین دارم  این صبر زجر آور رو ادامه می دم. عزیز دلم خیلللللییی  بی تاب داشتنت هستم ولی چاره ای ندارم. چون آخرین تلاشم هست نمی خوام دل به دریا بزنم. می خوا...
18 خرداد 1393

کلها

روستای کلها بشرح تصویر:       کوچولو ناز دوست داشتنی من... میدونی عزیز دلم مامانی خیلی تنهاست. این سفر ها باعث میشه تا نبودنت را فراموش کنم. خودم را بدست آب می سپارم تا افکار تلخم رو از این بدن خسته و زخم خورده ببره. کوچولوی ناز دوست داشتنی من... تمام تلاشم رو دارم می کنم که نداشتنت فقط بشه یه نیاز ساده... که وقتی صدای بازی و خنده شادمانه کودک 11 ماهه همراهانمان شد ضمیمه این صدای آب... با حسرت نگاهش نکنم.. کوچولو ناز دوست داشتنی من... کم کم دارم به جایی می رسم که  تا مردن برای داشتن تو راه کمی مونده. که وقتی مادر دور تا دور کودک در خواب نازش را حصار می کند. دلم پر می کشد...
17 خرداد 1393
1330 10 24 ادامه مطلب

سفر کرمانشاه

ما اومدیم من عاشق طبیعت کرمانشاه شدم. سفر ما کوتاه بود ولی بسیار پر بار گذشت. آخرین باری که کرمانشاه بودم سال 82 بود که یک ماموریت کاری رفته بودم. اون زمان کرمانشاه خیلی متفاوت بود از چیزی که امسال دیدم... طبیعت بسیار زیبایی داره که بهیچوجه از ماشین سواری خسته نمیشی!! ما شب خیلی دیر رسیدیم به کرمانشاه و هردومون خسته بودیم.البته بیشتر راه رو من رانندگی کردم که هنوز دست هام درد می کنه از پریروز. ولی کیف داد... کلی دو نفری با هم گپ زدیم، مثل دوران دانشجوییمون روی چمن ها نشستیم و سر به سر هم گذاشتیم.انگار هر دومون دنبال چنین فرصتی می گشتیم که جوون بشیم... سفر خیلی خوبه!! آدم رو از همه چیز می کنه و فارق از هر دغدغه ای مجبور می کنه ف...
10 خرداد 1393

سالگرد ازدواج

 یکسال دیگه هم گذشت!!! یکسال خیلی سخت با همه پستی ها و بلندی هاش!! توی این یکسال چقدر از هم دور شدیم.... چقدر تلخی های زندگی رو به روی هم آوردیم. چقدر برای نداشته هامون همدیگر رو اذیت کردیم. چقدر کنار هم گریه کردیم.. ولی در نهایت باز ما دو تا بودیم که همدیگر رو آروم کردیم.. همه عشقمون رو گذاشتیم وسط و هر لقمه اش رو زدیم به یه زخمی از زندگیمون. هر بار که دلامون پر از غصه شد یه تیکه عشق مرهم کردیم و چینی ترک خورده دلمون رو  شکسته بندی کردیم. هر خطایی که کردیم.. یه شربت از عشق ناب درست کردیم و خطای هم رو ترمیم کردیم. در نهایت باز هم آغوش گرم تو شد مامن تنهایی های من!! همان جایی که تلخی نداشته هام رو یاد آوری می ...
2 خرداد 1393
4468 13 19 ادامه مطلب
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد